اسارت دشوار و یتیمی دردی است عمیق
گل نازدانه حسین چگونه می تواند رنج تشنگی و زخم تازیانه و اسارت و آزادی و بدتر از آن درد یتیمی را به جان بخرد
قلبی کوچک دارد اما روحی بزرگ،او بزرگی را از حسین به ارث برده
وارد خرابه می 
دیگر تاب دوری پدر را ندارد
پریشان در جستجوی پدر است
امشب رقیه پدر و نوازش های پدر را طلب می کند
امشب رقیه است و عمه
رقیه است و سر بابا
رقیه،مهتاب شبهای حسین
ای مظلوم ترین فریاد خسته
گل نازدانه و انیس رنج های عمه
بخواب،بخواب
نظرات شما عزیزان:
|